Mercy

بلند شدم رفتم بیرون تا پولیو که مانی از حسابم ورداشته بود به حسابم برگردونن . وامو ریختن به حسابمون ولی متوجه نشدیم که به چه دلیل همون اول چهارصد و شونزده تومن از روش ورداشتن . رفتم سراغ دستگاه ای تی ام که نذاشت پولو بریزم به حساب . فکر میکنیم حساب مانی مسدود شده باشه و بازهم نفهمیدیم به چه علت . حتما باید بریم بانک . رفتم کنار تا زنگ بزنم به مانی و خبر بدم چی شده که یکی از دوتا خانومی که با چند تا بچه وایساده بودن جلوی دستگاه ازم پرسید که براش کارت میکشم ?? گفت من بلد نیستم جرات نمیکنم . یاد خودم و ترسهام افتادم . با لبخند رفتم جلو . ولی نخواستن بجاش کارت بکشمو. دلم خواست کمکش کنم یاد بگیره ، خودش . و حسهای بدش برن و حسهای خوبی که من از تغییر کردن بدست آوردم تجربه کنه . گفتم میخواین خودتون انجام بدین ، من همینجا کنارتون وایسادم . گفتم کارتتونو وارد کنین . گفت کدوم وری ? نشونش دادم . پیام اومد که زبانش رو انتخاب کنید . بعد از یکم مکث خودش انتخاب کرد . اون وسطا یه جاهایی گیر میکرد که هم من کمکش میکردم هم خودش فوری متوجه میشد . رمز خواست ، ازش فاصله گرفتم و گفتم رمزتونو وارد کنید . خلاصه پولشو گرفت و تشکر کرد و رفت . و منم حس خوبی داشتم که کمکش کردم خودش انجام بده و یاد بگیره . یجاش خانومی که باهاش بود گفت سخت نیست که . چون خودشم انگار تاحالا ندیده بود کار با ای تی ام چجوریه . که خانومه گفت اره ولی چون انجام نداده بودم میترسیدم...


بعد رفتم فروشگاه بزرگ محله . داشتم به گوشتا نگاه میکردم روی همشون نوشته بود گوساله . از طرفی شک داشتم که ازینجا بخرم یا نه... برم قصابی... آخه تاحالا ازین گوشت های آماده ی فروشگاهی نخریده بودم . گوشت گوسفندی میخواستم چون گوشت گاو و گوساله واسم خوب نیست . به بهونه گوساله ای بودن گوشتاش رد شدم که یه اقای جوونی که لباس کارکنان فروشگاه رو پوشیده بود گفت گوشتا تازه س هاااااا . گفتم آخه گوشت گوسفندی میخواستم . گفت گوسفندی هم داریم . نگاش کردم که یعنی کو ? چون اصلا نبود . بعد شروع کرد به گشتن ، نتونست پیدا کنه از یکی از همکاراش پرسید داریم ? یادم نیس چی گفت ولی ازم عذرخواهی کرد گفت ببخشید مثل اینکه نداریم . گفتم خواهش میکنم و خواستم رد شم که یکیشون اومد جلو گفت چرااااا دارییییم . بعد سه چهار نفری داشتن برای منمیگشتن که گوشت گوسفندی پیدا کنن . بعد حس خیلی خوبی بود احساس کردم چقد مهمم که چند نفری بخاطر من دارن میگردن خخخخخ . آخرش یه دونه رون و یه دونه خورشتی پیدا کردن . رونو داد دستم خورشتی دست خودش بود . توی دست دیگه م هم ازین سبد فلزیای سنگین بود . رونو گرفتم طرف اقاهه گفتم ببخشید میشه اینو بگیرین ? گرفت و خورشتیو داد بهم . تشکر کردم و رفتن سراغ بقیه خریدام .


قیمتش فکر کنم زیاد بود . توی قصابی نوشته بود گوسفندی کیلویی سی و شیش . من اینو خریدم چهل و شیش تومن... پاک کرده و تمیز و عالی بود و بوی گوشت تازه هم میداد . ولی نمیدونم ارزششو داشت یا نه . حالا گفتم این یه بارو ازینا بخوریم ببینیم چطوریه . خریدام خیلی زیاد شد واسه همین رفتم گذاشتمشون خونه و دوباره اومدم بیرون . عادت دارم خرید که میخوام برم ده بار توی یه ساعت از خونه بزنم بیرون و جلوی چشمای مردم محل هی برم بیام !!!!!!!!!!  مجبورم خب چون بار سنگین نمیتونم بلن. کنم و هی باهاش برم این مغازه اون مغازه . خریدارو گذاشتم خونه و دوباره زدم بیرون . میخواستم سبزی خرد شده قورمه سبزی بخرم که از امروز شروع کنم درست کنم واسه شام فردا . یه قورمه سبزی خوشمزه ی جاافتاده . رفتم داخل سبزی خرد کنی ، با لبخند سلام کردم . خانومه هم خیلی مهربون جواب داد . بعد گفتم سبزی قورمه سبزی میخواستم واسه دو نفر... گفت عزیزممممم قورمه سبزی تموم کردممم... یه خانوم دیگه م کنارش بود . دوتایی خیلی مهربون بودن باهام. خودش ازم پرسید تازه ازدواج کردی ? با خنده گفتم بله. بعد. داشتن بهم یاد میدادن که یک کیلو بخر سرخ کن اماده کن که اگه یوقت هوس قورمه سبزی کردی و من نداشتم آماده داشته باشی و اینا . گفتم آخه میخوام با سبزی تازه درست کنم همیشه واسه همین میخوام کم بخرم . گفت اتفاقا قورمه سبزی هرچقد سبزیش بمونه خوشمزه تره . دیگه من چیزی نگفتم ولی خب سبزی تازه بهتره فکر میکنم...هرچند سرخش میکنیم هرچی ماده مفید داره از بین میره که . خخخخ . خلاصه گفت فردا بیا ببر . گفتم ما میخواستیم بریم مسافرت و میخواستم امروز واسه فردامون درست کنم و فردا دیره دیگه .گفت خب پس مسافرتتو برو بعد بیا بگیر . دیگه خلاصه تشکر کردم و اومدم .



چند وقت بود دلم میوه میخواس ولی هی میگفتیم امروز میریم وطن فردا میریم وطن . منم میترسیدم میوه ها بمونه خراب شه نمیخریدم .دیگه امروز دلو زدم به دریا رفتم یک کیلو شلیل خریدم . لیمو ترش هم خریدم . خیلی استفاده میکنیم .و خب سعی میکنیم چیزای طبیعی بخوریم جدیدا و اصلافوایدش هیچی،طعم لیموی تازه مگه قابل مقایسه س با این ابلیموهای مصنوعی... از اقاهه پرسیدم شما همیشه لیمو دارین تمام فصول ? گفت اره زمستونم که بیاد ازون لیمو درشتا هس... دیگه خیالم راحت شد اومدم . میخوام شب واسه مانی شربت لیمو و عسل درست کنم که خیلی خیلی مفیده توی طب سنتی ایکه طرفدارشم...


خودم شدیدا دلم قورمه سبزی میخواس ولی نشد دیگه... الان لپه گذاشتم خیس بخوره تا قیمه درست کنم... دیشب ابگوشت درست کردم برای اولین بار در عمرم و همینطور زندگی مشترک... خداروشکر انقدر خوب و خوشمزه شد که مانی در حد ترکیدن خورد...خخخخخ... بعد خیلی هم ذوق کرده بود... دیشب همارایش کرده بودمو لباسای قشنگ پوشیده بودم هم غذای خوب درست کرده بودم... بعد از مدتها ناراحتی و حال بد...الهی قربونش برم که انقد ذوق میکنه وقتی غذادرست میکنم...ماهه این مرد... خدایا برام نگهش دار...


الان سمت خدا میدیدم یه داستان تعریف کرد . گفت یه جوونی نامه داد به یه اخوندی توی قم که من مشکلی دارم لطفا دعا کن مشکلم حل شه .اوشونم دعا کرد براش .بعد خواب دید طرف داره سینه میزنه . رفت از یکی از اساتید بزرگش پرسید تعبیرش چیه .گفت یعنی مشکل جوون حل نشده و بازم براش دعا کن . دعا کرد و از جایی که نگفت کجامطلع شد که گفتن مشکل این جوون حل میشه ولی به این شرط که نمازشو بخونه... خیلی خیلی برام جالب بود... چیزی که بارها به خودم گفته شده بود و این روزا خیلی باهاش درگیرم... خلاصه اوشون به جوون گفت قضیه رو...جوونه هم تعجب کرد گفت حتی بابای من نمیدونه که من نماز نمیخونم چون میرم توی اتاق درو میبندم و وانمود به نماز خوندن میکنم....


برم به کارام برسم و بعدم نمازمو بخونم...

۹۵/۰۵/۰۵
Mercy

نظرات  (۲)

جالب بود
فقط اینو بگم ، گوشت سوپری و گوشت گاو واقعا نخرید .

به نظر من آدم ماهی یک بار گوشت شتر و چند بار گوسفند بخوره . 

شتر چون گرمه و احادیث میگن شفاست .

ولی گوش گاو تو احادیث میگن مرضه ...
پاسخ:
درسته.منم برای همین گوساله و اینا نخواستم بخرم.گوشت شتر و اینا نمیدونم میتونم گیر بیارم یا نه ولی درمورد طبع من فکر کنم نوشته بودن گوشت قرقاول و این چیزا برام خوبه...
چرا میگید گوشت سوپری نخریم حتی گوشت گوسفند ? تاربخ انقضاشم کلا دو روز بودا . نگهدارنده نداشت.میشه دلیلتون رو بفرمایید ? ممنون میشم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی